آینده

ایده صلواتی!

آینده

ایده صلواتی!

دوستی خاله خرسه

یک از دوستان ما دوستی داشت به نام خاله خرسه. یک روز که خوابیده بود، مگسی روی صورتش نشست. خاله خرسه که دوست ما را خیلی دوست داشت، سنگ بزرگی پیدا کرد تا بر سر مگس مزاحم بکوبد. مگس بی‌وجدان موقع بالارفتن سنگ تکان نخورد، اما وقت پایین‌آمدن از معرکه جست. و شد آنچه شد ... خدایش بیامرزد.

از آن به بعد وقتی کسی را دوست دارم، وقتی می‌خواهم کسی را یاری کنم، یاد خاله خرسه می‌افتم. دوست داشتن برای دوست‌داشتنی بودن کافی نیست، باید آن‌گونه رفتار کنی که محبوبت می‌پسندد.

یاد ابلیس لعین هم می‌افتم، آن‌گاه که پروردگار امر کرد به آدم علیه‌السلام سجده کند، و نکرد، و گفت طوری عبادتت می‌کنم که هیچ کس نکند، اما از این یکی معافم کن، و خدا رسوایش کرد، و نگون‌بخت شد.

یکی از دوستان می‌گفت که از ما مودت خواسته‌اند، یعنی «محبت تربیت‌شده». کمی عجیب به نظر می‌رسید، اما بد نمی‌گفت. محبت خالی به درد نمی‌خورد، محبت باید با خواسته‌های او همراه شود تا ارزش داشته باشد. خدا را باید آن‌گونه عبادت کرد که او می‌خواهد، نه آن گونه که دلمان می‌خواهد. دلی که محبوب را می‌خواهد، دل محبوب را می‌خواند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد