اغلب انسانهایی که دیدهام پیامداندیش بودهاند، یا به قولی عاقبتاندیش.
بعضی به پیامدهای کوتاهمدت میاندیشند و بعضی به پیامدهای بلندمدت؛
بعضی به یک پیامد میاندیشند و بعضی به توالی چند پیامد، بعضی هم به موازات هم به چند توالی فکر میکنند؛
بعضی برای پیامدسنجی خود به دنبال استدلال می گردند، بعضی میگویند به دلت اعتماد کن؛
بعضی از مردم از پیامداندیشی خودشان کسب درآمد میکنند، بعضی عشق پیامداندیششدن دارند؛
بعضی از حال و هوای امروزشان به سوی پیامدهای فردا حرکت میکنند، بعضی پیامدها را اصل میگیرند و زندگی امروز را جوری تفسیر میکنند که پیامدش همان پیشبینی ایشان باشد؛
...
سرمان را درد نیاوریم، اگر یک دوری بین مردم بزنیم، کلکسیون کاملی جمع میکنیم. میخواهم بین علوم اجتماعی (آنگونه که به من معرفی کردهاند) و آیندهپژوهی (آنگونه که به من معرفی کردهاند) هم یک مقایسهی سرانگشتی داشته باشم.
علوم اجتماعی پیامد میسنجد، اما در گذشته، و با رعایت فاصلهی مطمئنه از علوم دیگر؛
آیندهپژوهی پیامدها را میپژوهد، بدون تقید به زمان، و با دعوت از تمام صاحبنظران.